جمعه

اين وب لاگ تمام اشعار و نوشته هاي آقاي سپهر عسگري در سبك ودرنيسم و پست مدرنيسم مي باشد

جمعه

جمعه ها دلگير تر از آن است كه ما بتوانيم ازروي ديوارش بپريم ،ما حريف ديوار ها نمي شويم ، بيا خودمان را بزنيم به بي خيالي ،به هر چيزي كه خواستنش خنده دار 

جمعه ها دلگير تر از آن است كه ما بتوانيم ازروي ديوارش بپريم ،ما حريف ديوار ها نمي شويم ، بيا خودمان را بزنيم به بي خيالي ،به هر چيزي كه خواستنش خنده دار تر از خواب ديدنش بود ،گريه نكن...!!!به خود بيا ، حال كه مرد ِ رفتن هاي بي ملاحظه نيستي ... به خود بيا،دستت را جلوي هيچ دستگيره اي دراز نكن ؛به دروازه هاي نيمه بازهيچ وقت ايمان نياور...!!!راه زن ها آنقدر مدرن شده اند كه در هر كافه اي پيدايت مي كنند...!!!!خودت را بزن به گريه .. وقتي چشمت ازاين آسمان آب نمي خورد ؛خودت را برسان به كوچه علي چپ...!! تو روزي انكار خواهي شد ، روزي دست ها تورا به گور مي برند .درست همان دست هايي كه براي پيروزي اتهورا مي كشيدند...!!!براي هواي زيستن سوگواري نكن ، با گستاخي آدمها خدا حافظي كن ، فريادت قورت بده و ساز دهني را حرام كن و زيپ دهانت را بكش ؛ميداني چرابند نمي آيد اين باران؟؟خــــــــــــــــــــدا از خجالت آب شدهچترت را برعكس بگير،اين روزها كه چشم هايتبارانيست ، ميترسم خدا خيس شود .خـــدايي كه افعال "ماندن" و "بودن" را حــــــــرام كرد تا آدم ها با افعال "كردن" و"دادن" روزگار سپري كنند ؛آرزو "كـــــردن"زندگي "كـــــــردن"دق "دادن"جايي در دلت، بي كسي را پناه "دادن"اين زمستان هيچ حرف تازه‌اي براي گفتن ندارد!!با اين همه كمدي اين زندگي آنقد ضعيف است كه بين كميك يا تراژيك بودنش شك مي كني .كافر باشي يا مومن ، در خيابان اعتقاداتت را تف كني يا در مساجد در حال اعتكاف باشي ، خدا سر سپرده ي بندگي ات نمي شــــــــود .تو كه در يكنواختي اين جمعــه ها، از تكثير شدن اين واژه ها خيري نديدي ، پسخودت را به كوچه علـــي چپ برسان ، جمعه ها دلگير تر از آن است كه ما بتوانيم ازروي ديوارش بپريم...!! 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.