پست مدرن ، غزليات ، مدرنيسم ، متن ادبي

اين وب لاگ تمام اشعار و نوشته هاي آقاي سپهر عسگري در سبك ودرنيسم و پست مدرنيسم مي باشد

ساز دهني ها

حنجره را در تكفير ساز دهني حرام كردن ؛براي جاي گرفتن در سنت ، با سه تار و 

جمعه

جمعه ها دلگير تر از آن است كه ما بتوانيم ازروي ديوارش بپريم ،ما حريف ديوار ها نمي شويم ، بيا خودمان را بزنيم به بي خيالي ،به هر چيزي كه خواستنش خنده دار 

فراموشي

بازهم فراموش كرده ام كه فراموشت كنم ؛اما ، نمي شود از مرز زمان عبور كرد و به فراموشي رسيد؛من شاعرم ، غزل مي گويم ، غزل خداحافظي ؛اما من گناه كار 

يكي بود و يكي نبود

يكـــــــي بود يــــــــــكي نبود ،
سر آغاز كوتاه ترين عاشقانه ي
بي سر انجام تاريخ است 
#سپهر_عسگري 

ادم وحوا

اگرمن و تو آدم و حوا بوديم.

چقدر اين جبـــــــر زيبا بودجبـــــــر عشـــــق ،

ديگر نگران حسودان و بد خواهان نبودم .تماميت ارضيت ،

در تصرف من بــــود ...نه كودتايي ، نه انقلابي ، نه شورشي ،

اخ كه چقدر اين پادشاهي لذت بخش مي شود..!!

براي تو حاضرم مجلسي كه راي به لبخندت ندهد را به تــــوپ ببندم...!!!

مهربانيت را به رفراندوم بگذارم..!!و نود هشت درصد آراء به

مهربانيت آري مي گويند ..!!و هر سال از روز آمدنت

تا روز بهم رسيدنمان را جشن مي گيريم .دهه عشــــــق ..!!

 

#سپهر_عسگري 

 

چشم هايت

چشم هايت و آغوشت را "وا" و "بسته" ميكردي و من را وابسته ؛

#سپهر_عسگري 

وجدان

آهاي ، وجدان هاي ، بي خبر از تيزي تيغ ها، آسوده بخوابيد ،

اي كودكان آبستن در شكم حوادث ، شيون كنيد ، اتفاق در گذر كدام زمان مي افتد ؟

كه ناگوار ميشود ، در كدام تاريخ بدنبال به وقوع پيوستن بود .


#سپهر_عسگري 


خيره در چشمانت

خيره در چشمانت، نقض قانون جاذبه است و افتادن از چشم هايت، سقوط يك احساس.براي وصف حضور بي چون و چراي تو، "آرايه" كم مي آورد تو را .من به جاده ها بدهكار رفتن نيستم اما به "قصد" رسيدن به "مقصد" يك "ميم" كـــــــــم دارم .براي مني كه سايه ام از صاحبش فرار مي كند ،شايد چون مقــّلد با ايماني براي صاحب بي كتاب اش نيست ،اما چرا؟! نفهميده كه شاعر  "رسالت" دارد نه "رساله" .
#سپهر_عسگري 

بي‌تو انديشيده‌ام كمتر به خيلي چيزها

بي‌تو انديشيده‌ام كمتر به خيلي چيزها
مي‌شوم بـي‌اعتنا ديگر به خيلي چيزها
تا چـه پيش آيد براي من! نمي‌دانم هنوز...
دوري از تو مي‌شود منجر به خيلي چيزها
غيرمعمولي‌ست رفتار من و شك كرده است
ـ چند روزي مي‌شود ـ مادر بــه خيلـي چيزها
نامـــه‌هايت، عكس‌هــايت، خاطرات كهنه‌ات
مي‌زنند اين‌جا به روحم ضربه، خيلي چيزها
هيچ حرفي نيست، دارم كم‌كم عادت مي‌كنم
من بـــه اين افكار زجرآور... بـــه خيلـي چيزها
مي‌روم هرچند بعد از تو برايم هيچ‌چيز...
بعدِ من اما تـــو راحت‌ تر به خيلي چيزها
#نجمه_زارع